Flexion: تا کردن
Extension: باز کردن
Adduction: نزدیک کردن به محور میانی بدن
Abduction: دور کردن از محور میانی بدن
Rotation: چرخش حول محور طولی بدن
Proximal: نزدیک تر به ریشه اندام
Distal: دورتر به ریشه اندام (به عنوان مثال مچ دست نسبت به بازو در وضعیت Distal یا دور قرار دارد. زیرا از ریشه اندام دورتر است).
Palmar: به کف دست سطح Palmar می گویند.
Plantar: به کف پا سطح Plantar می گویند.
*اما پشت دست و پا هر دو، سطح dorsal (پشتی) نام دارد.
Supination: یعنی کف دست را به حالت دعا و استغاثه به طرف خارج چرخانده باشیم.
Pronation: عکس حالت بالا است.
داخلی: نزدیک تر به محور میانی بدن
خارجی: دورتر از محور میانی بدن
قدامی: جلویی
خلفی: عقبی
Tubercle: تکمه
Eminence: برآمدگی
Tuberosity: برجستگی
Spine: خار
Crest: ستیغ
Line: خط
Fossa: حفره
Cauty: حفره بزرگ و عمیق
Foramen: سوراخ
Fissure: شکاف
Hiatus: شکاف بزرگ تر
Groove یا sulcus: ناودان
Ductus یا canal: مجرا
سطوح مفصلی برآمده را condyle و رأس برآمده آنها را Epicondyle می نامند.
|